fdh , ffdk , fo,hk , f',

۳۰ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

آنچه آغاز ندارد نپذیرد انجام

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۶ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۶

حاج آغا مسئلهٌ

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۱ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۱

تفاوت در همه چی

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۸ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۸

جلسۀ اول مشاوره - بعد از رنسانس!

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۶ تیر ۹۳ ، ۲۰:۳۳

فرض کنید یه روانشناس داره موسیقی گوش میده:


پوران: هرچی تو دنیا غمه مالِ منه/روزی هزار بار دل من میشکنه/دل دیگه اون طاقتها رو نداره/پشت سر هم داره بد میاره

روانشناس از کلماتِ "هرچی"، "دیگه نداره" و "روزی هزاربار"   به این نتیجه میرسه که بانو پوران تعمیم بیش از حدّ میکنن و توصیه میکنه که به جای این کلمات از کلماتِ غالباً، گاهی و بعضی استفاده کنن، به این ترتیب بانو پوران بعد از گذراندنِ دورۀ CBT، ترانه رو به این شکل بازخوانی میکنن: گاهی تو دنیا غمها مالِ منه/ بعضی مواقع دل من میشکنه/ دل غالباً طاقت خوبی داره/ هرکسی گاهی کمی بد میاره


کوروس سرهنگ زاده: دیگه عاشق شدن نازکشیدن فایده نداره نداره/ دیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره نداره

روانشناس از کلمۀ "دیگه فایده نداره" ، Arbitrary inference و کمال گرایی رو تشخیص میدن و از جناب سرهنگ زاده سوال میکنن که : کوروس جان، چه هدف یا اهدافی در دویدن دنبالِ آهو داری؟ آیا این شیوۀ تفکر در جهت اهدافِ شماست یا در مقابل آن؟! ضمناً کوروس جان تو یه کم کمال گرا هم هستی هااا، مردِ حسابی مگه تو یوزپلنگی که انتظار داری به آهو برسی؟ توصیه میکنم مستند راز بقا رو ببینی


شکیلا: رسوای زمانه منم/دیوانه منم...

روانشناس labeling رو تشخیص میده و سعی میکنه به خانم شکیلا بفهمونه که سرِ پیری، دست از این عاشق بازیهاو  برچسب گذاری و لوس بازی ها برداره و به ارزشهای دیگۀ خودش فکر کنه


همایون شجریان: چرا رفتی چرااااا من بی قرارم؟ به سر سودای آغوش تو دارم... 

روانشناس: همایون جان بی قراری؟ 

همایون: نه به خدا، دکتر

روانشناس در حالیکه چشمهاشو ریز کرده به چشمهای همایون زل زده، با یه لبخند شیطانی! به همایون میگه: بی قراری؟طفره نرو...

همایون: نه به خدا... تیم ایران که از آرژانتین باخت دلم گرفت خواستم یه چَه چَهی زده باشم! در اصل منظورم این بود که : چرا باختی چراااا من بی قرارم؟


ای کسانیکه هر وقت نمیتونید جلوی گریـه تون رو بگیرین واسه اینکه تابلو نشه میگین: صابونِ لعنتی رفته تو چشمم و بلافاصله بعدش بهتون میگن که : این آشغالها رو به مژه هات نزن تا واسه شستنشون صابون توی چشمت نره... !

ای کسانیکه اینجوری غصه دارین و حتی جایی واسه گریـه کردن ندارین... آهاااای با شما هستم....   هیچی .... فقط خواستم بگم درک میکنم سوزش اون صابون رو! 

همیشه

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ

گاهی باید شنید تا شاید شاید شاید کمی فهمید ، دانلود کنید:

 برای دانلود اینجا کلیک کنید و بعد دکمۀ زردرنگ دریافت رو بزنید

تنهاگریزی که منزوی شد

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۱ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۳ تیر ۹۳ ، ۲۱:۱۱

چرخش دوران

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۹ ب.ظ
از چرخش زمین، سرِ من بدجور گیج می رود. زمین می چرخد، روز شب می شود و شب روز... و من نمی فهمم که اینجا چه میکنم؟ چرا آمدم؟ چرا هستم؟چرا کار میکنم؟چرا میخرم، می پوشم ،میخوابم، میخورم؟برای چه زمانی پول  و برای چه کسی عاطفه پس انداز می کنم؟
 می روم و برمیگردم ، کسی منتظرم نیست،نگرانم که چرا کسی نگرانم نیست؟ هیچ چیز برای من با هیچ چیز فرقی ندارد، بودنِ من با نبودنِ من یکی ست... امیدِ من برای نفس کشیدن چیست؟ دلم به گرمی کدام تکیه گاه گرم است؟منتظر چه هستم وقتی امیدی نیست؟
زمین میچرخد و سرمن گیج میرود از این بیهودگی...

کاش نبودم یا در بودنِ من دلگرمی ای بود...

نیایش

دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۴ ب.ظ

ما بی تاب ، و نیایش بی رنگ ...
از مهرت لبخندی کن ، بنشان بر لب ما 
باشد که سرودی خیزد در خورِ نیوشیدنِ تو...

بینایی ره گم کرد
یاری کن ، و گره زن نگه ما و خودت با هم 
باشد که تراود در ما ، همه تو

ای دور از دست ! پَر تنهایی خسته است‌
گه گاه ، شوری بوزان 
باشد که شیار پریدین در تو شود خاموش‌...